معنی پشت سر و عقب

حل جدول

پشت سر و عقب

ورا، ماورا


عقب و پشت

دبر


پشت و عقب

ورا، پس، بک


پشت سر

عقب

ورا

پس


عقب سر

واپس

پس


عقب

پشت سر

گویش مازندرانی

پشت سر

پشت سر عقب

فرهنگ فارسی هوشیار

پشت سر

‎ (اسم) قفا پشت گردن پس سر، در عقب مقابل پیش رو روبرو. -3 نهانی در خفا در غیاب مقابل روبرو آشکار. یا پشت سر کسی دیدن. زوال کسی را دیدن. یا در پشت سر کسی. در غیاب او.


عقب

پشت سر، فرزند، زاده، پاشنه پا

واژه پیشنهادی

پشت و عقب

دنبال


پشت سر

ماورا

لغت نامه دهخدا

پشت سر

پشت سر. [پ ُ ت ِ س َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) قفا. || نهانی. در خفا. در غیبت. در غیاب (مقابل پیش رو).
- پشت سر کسی بد گفتن، پیش رو خاله پشت سر چاله.
- پشت سر کسی دیدن، زوال کسی رادیدن. (غیاث اللغات).
فلکها را توانی پشت سر دید
بنور عشق اگر دل زنده باشی.
صائب (از فرهنگ ضیاء).
- در پشت سر کسی، در قفای او. در غیاب او.

فرهنگ عمید

عقب

پشت سر،
واقع در پشت سر،
دارای فاصلۀ مکانی یا زمانی، دور،
چیزی یا کسی که سرعت و رفتار یا مهارتش کمتر از دیگران باشد،
فرزند، فرزندزاده،
نوادگان، بازماندگان،
[قدیمی] پاشنۀ پا،

فارسی به آلمانی

پشت سر

Hinter, Hinterher, Nach, Nachdem, Ru.cken, Rücken (m), Unterstützen, Wieder, Zuru.ck, Zurück

معادل ابجد

پشت سر و عقب

1140

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری